حرفهای تنهایی من

با تو هرگز نگفته بودم....

حرفهای تنهایی من

با تو هرگز نگفته بودم....

معلق  

مزخرف  

حالم از خودم بده  

از همه آنچه می دانم و باز ادامه ادامه ادامه  

لعنتی   

ای کاش های لعنتی  

من لعنتی تر  

خسته نیستم  

حوصله خودم سخت تر از همه دنیا شده  

زندگیم حباب جون سخت معلق که نمیتونم دست بهش بزنم  

چه برسه به اینکه تو دستم بگیرمش  

مغز فکر رویا آرزو همه تعطیل !!! 

منم و یه روند تکراری تکراری که آخرش همیشه بدتر از گذشته ای که فکر می کردم خیلی بده!!!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
یلدا شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ق.ظ

ای دوست کوچولوی خر من..می دونی چه قدر نگران تو و اون دو تافرشته ام..که هر روز به فکرتونم..که یه روز نمی شه به خودم نگم یه زنگ دیگه بزن شاید جواب داد..دیوونه اون دو تا فرشته عشق اند..همه چیزند..اینو جدی می گم..حتی اگه ثمره عشقی باشن که عشق واقعی ات نبوده..

دوستم می دونم خیلی خوب می دونم حالم بده دلم نمی خواد همیشه تو ناراحتی هام باهات حرف بزنم خدا می دونه چقدر دلم برات تنگه دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد