حرفهای تنهایی من

با تو هرگز نگفته بودم....

حرفهای تنهایی من

با تو هرگز نگفته بودم....

آبان ۹۵

همان کاغذ نازک دفتر فیلی ام ! تنها نقش رنگ را میگیرم  که برگه بعدی آب توی دلش تکان نخورد ..باران امروز هم اصلا  هوایم را با یادت زنجیر نکرد ..انگار عادتش شده مویه های نازک  و خیس  سکوت روی شیشه ....دیگر روی سرانگشتم که دزدکی از پنجره بیرو آمده نمی چکد